پارسا جـ❤ـونم ، نفسـم ، عشقـمپارسا جـ❤ـونم ، نفسـم ، عشقـم، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

ღஜღ پارسا کوچولوی مـــــــا ღஜღ

روزهای عاشقی با پسرم...

2 سال و 7 ماه و 4 روز... جعد موهایش همچنان بوی بهشت میدهد، نفسش زندگیست.... سلام برگ گلم: الان که دارم برات مینویسم دستاتو حلقه کردی دور گردنم و داری تند تند بوسه بارونم میکنی. بهت میگم قربون تو پسر گلم ، میگی: فدای چشمات بشم مامان خوشگله. اینقدر عاشقترم کردی که هر چی توی ذهنم بود پرید. هی تایپ و میکنم و هی پاک میکنم.   مهربون پسرم:   مدتی برات ننوشتم . هر بار خواستم همۀ خاطراتت رو جمع کنم و یکجا برات بنویسم اما تا اراده کردم برای نوشتن، یک حرکت جدید و رفتار تازه ازت دیدم که خواستم همه رو یادم بسپارم و با هم بنویسم، اما کارهای خارق العاده تو و حرفهای تازه...
19 مرداد 1392

تولد ارزشمندترین هدیه خدا

همسرم: میلاد تو شیرینترین بهانه ایست که میتوان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست، و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست میلاد تو معراج دستهای من است وقتی که عاشقانه تولدت را شکر میگویم. دلت به وسعت دریاست، برای تولدت، آرزو کردن دشوار است، مگر چه چیزی بزرگتر و زیباتر از دریاست؟ همه هستی‌ام پیشکش تو که با بودنت بهترینها را به من هدیه کردی... تولدت،‌ بهترین بهانه شادیست، بهترین دلیل عاشقی! هستی‌ام تقدیم تو باد! عزیزترینم! تولدت مبارک.   به اندازه تمام دوست داشتنيهای عالم دوستت دارم...   ...
14 مرداد 1392
1